تفال به حافظ امروز یک شنبه 10 مهرماه 1401
به گزارش آقای ابوالفضلی، فال گرفتن از آثار ادبی، از باور های کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان می بردند بهره ای از کلام حق دارند رجوع می شد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما به جای مانده است.
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
دنیا بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو
هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو
رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیام است و حاجب در میان ابرو
روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف سمن زارش همی شود چمان ابرو
دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو
تو کافردل نمی بندی نقاب زلف و می ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو
توضیح لغت: ترک به ضم اول و سکون دوم کنایه از یار و شاهد زیبا/حاجب: پرده دار
تفسیر عرفانی:
من از دست معشوق چشمی خونبار دارم. روزگار فتنه و آشوب بسباری از چشم معشوق خواهد دید. مقصود او از این شعر این است که هیچ چیز در برابر معشوق توان گردن فرازی نخواهد داشت، چرا که معشوق زیبای مطلق است. از این رو شیفتگان، لب از مقایسه او با دیگر امور می بندند و وجود او را قبله گاه خود قرار می دهند.
تفسیر غزل:
با کسی پیمان دوستی بسته ای، باید بر سر پیمانی که بسته ای، پابرجا و محکم و پایدار باشی و هرگز نگذاری بدخواهان و دشمنان بین شما و دوستانتان تفرقه و جدایی بیفکنند و تا در توان داری و از عهده ات بر می آید، در حفظ دوستی های خود بکوش.
منبع: فرارو