حاشیه بدهید تاک شو تحویل بگیرید! ، هم رفیق سیر ابتذال تاک شوها را تغییر می دهد؟
به گزارش آقای ابوالفضلی، دوست داری کدامیک از اعضای بدن باشی؟این سوالی است که توسط مجری و بازیگر شناخته شده یکی از تاک شو هایی که در بستر شبکه نمایش خانگی پخش شده است از مهمانان برنامه پرسیده شد! همین عبارت توصیف کوتاهی است از شدت فقر محتوایی که در اغلب برنامه های مصاحبه محور وجود دارد.
گروه فرهنگی آقای ابوالفضلی- دوست داری کدامیک از اعضای بدن باشی؟
این سوالی است که توسط مجری و بازیگر شناخته شده یکی از تاک شو هایی که در بستر شبکه نمایش خانگی پخش شده است از مهمانان برنامه پرسیده شد! همین عبارت توصیف کوتاهی است از شدت فقر محتوایی که در اغلب برنامه های گفتگو محور وجود دارد.
گفت وگو همیشه یکی از مظاهر تعاملات انسانی بوده است و به همین دلیل چون دُر سخن گفتن اهمیت بالایی در ادبیات شفاهی ما دارد. یکی از معانی که این عبارت در ذهن متبادر می سازد اشاره به گفت وگویی سازنده میان انسان ها است. حال در نظر بگیرید قرار است سخن میان دو یا چند نفر را میلیون ها انسان مشاهده و زمان قابل توجهی را برای این موضوع صرف کنند؛ بنابراین به دقت و توجهی هزاران برابر نیازمندند تا گفت وگو برای بینندگان و مخاطبین علاوه بر جذابیت، مفید نیز باشد. عصر ارتباطات این امکان را برای انسان ها فراهم آورده تا میلیون ها انسان به طور زنده شاهد گفت وگو های جذاب و مفید باشند اما آنچه در اغلب برنامه های گفتگو محورخصوصا در پلتفرم های وی اودی عرضه می شود محتوایی بدون موضوع، عمق و فایده است.
تاک شو ها در جهان
تاک شو یا همان برنامه های گفتگو محور، سال های زیادی است که در سراسر جهان مورد استقبال قرارگرفته اند. زمان پخش این برنامه ها که معمولاً دریکی از روز های آخر هفته و در ساعات پایانی شب بوده است ساختار یکسانی دارند. یک بازیگر، خواننده، ورزشکار یا هر چهره سرشناس دیگری مقابل مجری قرار می گیرد و به سؤالات او پاسخ می دهد.
با این حال، سبک و سیاق اجرای هر مجری متفاوت است. دیوید لترمن با برنامه شو آخر وقت با لترمن بیش از سی سال، میزبان چهره های سرشناس هالیوودی، ورزشی و سیاسی بود. لترمن در مصاحبه هایش میهمانانش را به چالش می کشید و از پرسیدن سؤالی که مهمان برنامه را در تنگنا قرار دهد هم ابایی نداشت.
برنامه هایی از این سبک، اما جدیدتر شیوه متفاوتی در پیش گرفته اند. از الن دجنرس تا جیمی فالن و جیمی کیمل، برنامه های تاک شو اخیر، فضایی محبت آمیز تر ایجاد نموده اند. مهمان به جای آنکه در تنگنا قرار بگیرد در یک فضای صمیمی صحبت می کند و بازی ها و سرگرمی های متفاوتی را همراه مجری برنامه تجربه می کند.
ورود برنامه های گفتگو محور به ایران هم نشات گرفته از کشور های غربی است. منوچهر نوذری در نسخه ای شبیه برنامه لترمن، به نام صندلی داغ، انواع و اقسام سؤالات پرحاشیه و جنجالی را مطرح می کرد و مهمانش هم لاجرم پاسخ می داد. داریوش کاردان و بعد احمد نجفی اجرای این برنامه را به عهده گرفتند و مانند سبک پیشین آن را پیش بردند. این همان سبکی است که فرزاد حسنی هم در گفتگوهایش به کار می برد، که به قول افراد رسانه ای سؤال و جواب بی سانسور که گاهی بی چارچوب مهمان را معذب می کند و گاهی هم کار دست مجری می دهد. دورهمی و کتاب باز وخندوانه و... در سال های اخیر مدل ایرانیزه شده این تاک شو ها بوده اندو تا حدودی پیروز عمل نموده اند.
در این گزارش قصد داریم به سه تاک شویی که از بستر های شبکه نمایش خانگی در یکسال اخیر پخش شده اند بپردازیم:
هم رفیق
هم رفیق نام تاک شویی است که به تازگی با کارگردانی و اجرای شهاب حسینی آغاز و با اسپانسری آپ و حمایت نماوا ساخته شده و تا کنون دو قسمت از آن پخش شده است. حضور شهاب حسینی در مقام مجری بعد از 12سال و همچنین ستاره هایی مانند نوید محمدزاده و وحید جلیلوند از نقاط عطفی بود که مخاطبان زیادی را پای این برنامه کشاند.
هم رفیق با موسیقی گروه بمرانی و طراحی لوکیشنی که برای آن در نظر گرفته شده از نظر کارشناسان تقریبا یک کپی پیست خالص از برنامه های تاک شوی خارجی است. البته مانند تاک¬شو های دیگری که قبل از هم رفیق، چه در بستر شبکه نمایش خانگی و تلوزیون پخش شده نیز همین ویژگی را داراست که رنگ و بویی از طراحی بومی و ایرانی در این برنامه ها معمولا دیده نمی شود یا کمرنگ است.
مونولوگ به جای دیالوگ
در قسمت اول هم رفیق مهمان گاهی چنان سخنوری می کند که عملا مفهوم گفتگو از بین می رود و بیشتر شاهد گوش جان سپردن شهاب حسینی به صحبت های طویل نوید محمدزاده هستیم. در این اوضاع بودن یا نبودن مجری فرقی به حال مهمان نمی کند، چون مجری فقط یک مخاطب خوب است نه کسی که صحبت را هدایت می کند این هدایت به دست مهمان می افتد و این مسئله از جذابیت برنامه که گفتگو محور است می کاهد او با مهمانش وارد تعامل آنچنانی نمی شود و واکنش های کوچکی دارد که ماحصل آن یک گفتگوی جذاب دونفره نیست. شهاب حسینی صحبت هایش حول محور رفاقت می چرخد و سعی نمی کند هیچ چالشی را برای مهمان ایجاد کند و عاری از جرقه یک گفتگوی هیجان انگیز و جذاب شده است. گفتگویی که پینگ پونگی نیست بلکه شبیه به مونولوگ گویی مهمان است و بس!
یکی از ویژگی های تاک شو های خارجی ایجاد چالش های جذاب برای مهمان است و همین موضوع باعث جذابیت برنامه و کنش و واکنش ها میان مهمان و میزبان می شود، اما هم رفیق فاقد این ویژگی به نظر می رسید. البته باید دید با گذشت زمان این رویه تغییر خواهد کرد یا خیر و همچنان این گفتگو بدون راهبری و تحلیل باقی می ماند.
هم رفیق با تعدادی از مردم حاضر در صحنه روبرو است که تنها همکاری دست زدن موقع اجرای ترانه و در نهایت قرعه کشی برای در یافت جایزه است و هیچ تعامل خاصی با تماشاگران حاضر در برنامه ایجاد نمی شود و بودن و نبودن آنان تفاوتی برای برنامه سازان ندارد.
شهاب حسینی که از محبوبیت بسیار زیادی در میان مردم برخوردار است تا اینجای کار اجرای ضعیفی نداشته، اما قطعا او برای تاثیرگذاری بر جامعه و ارتباط نزدیک با مخاطبی که به او علاقمند است به اجرای بهتر و فراتر از متوسط نیاز دارد؛ و بیش از پیش باید به محتوایی که قرار است به مخاطب ارائه دهد توجه و دقت کند. محتوایی برگرفته از فرهنگ کشورمان که حسینی به خوبی آن را می شناسد و شمه ای کوتاه از آن را هرچند بسیار اندک در برنامه جاری ساخت.
ام شو
ام شو تاک شویی دیگر بود که بهار و تابستان امسال به کارگردانی و اجرای مجید صالحی، از طریق پخش زنده در اینستاگرام و در سرویس های وی اودی پخش شد. اولین تجربه مجید صالحی در زمینه کارگردانی یک شوی اینترنتی و اجرا بود. شاید همین موضوع به اجرای پراسترس و اضطراب صالحی صحه بگذارد.
گویا مجید صالحی با توجه به قوانین صدا و سیما تصمیم گرفت برنامه خود را به صورت اینترنتی و لایو اینستاگرامی منتشر کند و برای همین منظور دست او برای استفاده از الفاظ و رفتار های مثبت هجده باز شد. نکته دیگر اینکه برخی ها معتقدند که او در تیزر تبلیغاتی اش به زنان توهین نموده و آن ها را به سخره گرفته است.
ام شو مانند دیگر تاک شو ها میزبان اهالی شاخص سینما، تئاتر، موسیقی و ورزش بود وبه گفتگو با آنان می پرداخت. اگر از اجرای نه چندان دلچسب صالحی بگذریم، حضور بدون مبنا و بی موقع فردی که دائما در حال تذکر دادن است نیز جزء شوخی های بی مزه این برنامه ها به حساب می آمد. متلک پراکنی های و شوخی های گل درشت و سوالات مبتذل نیز جز نقاط ضعف این برنامه بود.
نداشتن خط گفتگویی تعیین و سوالاتی که نه تنها از یکدیگر فاصله داشتند بلکه یک خط سیر واحد تعیین را نیز طی ننموده بودند نیز نشان دهنده سردرگمی اتاق فکر برای اجرای ایده تعیین و اجرایی شدن آن بوده است.
گفت¬وگویی خالی از چالش و تحلیل که اگر انجام نمی شد نیز رقم زننده اتفاق خاصی نبود و صحبت ها حول محور هیچ بود.
بستر پخش اینستاگرام و معرفی صفحات مهمانان علاوه بر سطحی شدن برنامه به پررنگ شدن این اپلیکیشن نیز کمک شایانی می¬کرد در حالی که همه متخصصان و حتی خود هنرمندان نیز به عدم استفاده مناسب از این برنامه و ایجاد احساس شکاف های اجتماعی و فرهنگی توسط این اپلیکیشن نیز اذعان دارند و اجرای چنین برنامه¬هایی در جهت اعتبار بخشی به اینستاگرام است. امشو در واقع با اینکار تا حدودی به بازی اسپانسرینگ و مظاهر رایج زندگی جوانانه در اینستاگرام تن می دهد. موضوعی که تبدیل به نقطه ضعف دیگر ام شو شد. برنامه ای که می توان گفت بیش از تاک شو فقط یک نمایش بود!
پانوراما
تاک شو پانوراما برنامه ای گفتگو محور با چهره های هنری و سینمایی و موسیقی شناخته شده بود که با اجرا وکارگردانی اشکان خطیبی در بستر آپارات و فیلمیو و سایت اپراتور رایتل و نماوا در فروردین ماه امسال پخش شد. این برنامه در دو قسمت اول و دوم در روز های چهارشنبه 13 فروردین و پنجشنبه 14 فروردین 99 با حضور علیرضا بیرانوند و زانیار خسروی و ریحانه پارسا و مهدی کوشکی و شهاب مظفری پخش شد.
حاشیه، حریمی برای دیده شدن
چند روز پیش از اجرا و انتشار این برنامه اینترنتی اشکان خطیبی یک موزیک ویدیو از خودش در فضای مجازی منتشر نموده بود که در آن با یک خواننده زن و چندین دختر نوجوان و جوان به پایکوبی و آواز پرداخته بود؛ این ویدیو که یک قبح شکنی در فضای هنری و اجتماعی جامعه ما به حساب می آمد، پس از انتشار، حواشی و واکنش های تندی را نیز به همراه داشت اما نکته جالب توجه ماجرا، اجرای برنامه پانوراما توسط اشکان خطیبی پس از این حاشیه است. اجرا و کارگردانی این برنامه توسط خطیبی، تا حدودی نمایانگر سیاست تولید یک برنامه حاشیه محور و زرد است که از این طریق مخاطب بیشتر و حاشیه بیشتر را برای خود جذب کند.
این برنامه در دو قسمت تحت عنوان سیزده نه در منتشر شد و چند مهمان داشت که انتخاب آن ها از جمله ریحانه پارسا و مهدی کوشکی که سوژه داغ و البته زرد فضای اینستاگرام در آن زمان هم بودند به اذعان برخی کارشناسان نیز پایه گذاری این برنامه را بر حاشیه تایید می¬کرد. برنامه ای که در آن کاملا حواشی بر متن غلبه پیدا نموده بود.
علاوه بر این حواشی به وجود آمده در چندماه اخیر، مسائل مالی پیرامون برنامه نیز جای سوال داشت که پاسخ درستی به آن داده نشد. سوال ها و شوخی های سطحی اشکان خطیبی در برنامه دال بر نداشتن موضوع تعیین و چرخیدن حول محور حاشیه و دیده شدن به هر قیمتی بود. در واقع این برنامه تولید شد تا حاشیه و ابتذال پمپاژ کند نه تولید محتوا تعیین و مفید برای مخاطب.
برای صحت این ادعا می توان نگاهی به سوالات مجری انداخت درباره اینکه چه اتفاقاتی در این مدت یکی دو ماه بعد از ازدواج داشته اند و مردم چه گفته اند و شما چه؟ کدام یک از شما مهربانتراست؟ چه کسی پیشنهاد ازدواج داد؟ چه کسی بیشتردر اینستاگرام وقت می گذراند؟ کی باسوادتره؟ کی حسودتره؟ کی فضولتره؟ پرخورتره؟ معروفتره؟ و...
این نوع از سوالات به هیچ یک از برنامه های پرمخاطب تاک شو جهان شبیه نیست. هیچ موضوع و برنامه تعیینی برای گفت وگو وجود ندارد و آنچه اهمیت دارد تنها حواشی و سوالات پوچ و توخالی است که بین مهمان و میزبان رد و بدل می شود.
میهمان بعدی پانوراما شهاب مظفری خواننده است که گپ و گفت خاصی را رقم نمی زند. علیرضا بیرانوند دیگر میهمان قسمت اول پانوراما و اشکان خطیبی بود که مانند همیشه که در برنامه مختلف حضور پیدا می کند در مورد پرسپولیس، گذشته اش، جام جهانی و پنالتی معروف کریستین رونالدو می گوید.
باید سوال کرد که چرا این افراد به برنامه گفت وگو محور دعوت می شوند که تکراری بودن صحبت ها از قبل تعیین است و هیچ نکته و صحبت جدیدی اضافه نخواهد داشت و عملا دور انداختن سرمایه ای کلان است که می تواند صرف محتوای فاخر فرهنگی این مرز و بوم شود. سرمایه ای که متاسفانه هیچ نگاهبانی برای حفظ آن وجود ندارد.
نکته قابل توجه این است که پانوراما بعد از پخش سه قسمت پایان پذیرفت. پایان زود هنگامی که نشان دهنده شکست این برنامه است. گویا سرنوشت هر تاک شویی که حول محور ابتذال محتوا بچرخد جز این نخواهد بود و از طرف مخاطب پس زده خواهد شد، چون نکته جدید و گفت و گویی فاخر را به نمایش نمی گذارد. در واقع این سرنوشت تمام برنامه های گفت وگو محور خواهد بود که به موضوعی جز حاشیه و مسائل زرد و سطحی نپردازند.
تاک شو؛ آنچه هست، آنچه باید باشد
فازغ از گفتگوهایی بدون مفهوم و بی هدف برخی از برنامه ها که صرفا به دعوت از سلبریتی ها و پرداختن به حواشی زندگی آن ها می پردازد، برنامه های گفتگو محور به دلیل جذابیتی که دارند می توانند شیوه موثری برای ارائه محتوای مفید به مخاطب باشند.
کتاب بازاز برنامه های گفتگو محور تلوزیون است که با یک موضوع دقیق و تعیین، اتاق فکری متخصص و موضوعاتی مناسب و فاخر توانسته با دعوت از هنرمندان و کارشناسانی که محتوای مفیدی برای ارائه دارند، توانسته نمونه ای پیروز و مفید از تاک شو ارائه دهد.
تاک شوهای پیروز و البته مفید دیگری هم ساخته و پخش شده که مخاطبان زیادی هم آن ها را تماشا نموده اند، اما آن چه در سال های اخیر دراغلب این برنامه ها چه در تلوزیون و چه پلتفرم های نمایش خانگی شاهد هستیم، نوع زننده ای از بی محتوایی، سطحی نگری و حاشیه پردازی است که هیچ عایدی مفیدی برای مخاطب به همراه نخواهد داشت. بستری که البته با یک مدیریت فرهنگی دقیق می توان از آن برای ارائه محتوای دقیق و اساسی استفاده کرد.
منبع: خبرگزاری دانشجو