آیا مخاطبان واقعا از دست فیلم های ابرقهرمانی خسته شده اند؟
به گزارش آقای ابوالفضلی، وقتی مارتین اسکورسیزی چند سال پیش درباره فیلم های ابرقهرمانی اظهار نظری جنجالی کرد و گفت که این فیلم ها سینما نیستند، با هجمه عظیمی از خشم خیل بی شمار هواداران این آثار در سرتاسر دنیا روبرو شد و بعضی از کارگردان های مارول و دی سی مثل تایکا وایتیتی، جیمز گان و جان فاورو به مقابله با او پرداختند. وقتی اسکورسیزی آن حرف ها را به زبان آورد، فیلم های ابرقهرمانی یقینا در نقطه اوج خود بودند؛ با فیلم های نظیر جوکر که حتی تحسین منتقدان را هم برانگیخت و به فاصله کمی از فیلم انتقام جویان: سرانجام بازی عرضه شد، فیلمی که خود توانسته بود تعریف تازهی برای بلاک باستر مدرن ارائه کند اما بعد از گذشت چهار سال نظرات اسکورسیزی به نظر در خودآگاه عصر تازه رخنه نموده است.
زمانی، به هنگام اوج محبوبیت هالیوود، فیلم های ابرقهرمانی استاندارد این را معین کردند که فرنچایز های سینمایی مدرن باید چگونه طرحی داشته باشند، ساخته شوند و به نمایش در بیایند و هر استودیوی فیلم سازی طرح دنیا سینمایی خود را بر پایه مدل سریالی مارول بنا کرد که پیروزیت آن تضمینی بود. با این الگو هر فیلمی یک قسمت ضمنی بود که تماشای آن الزام آور است اگر می خواستی که داستان اصلی را به طور کامل متوجه شوی و به همین علت فیلم پرستاره ای مثل کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی محصول 2016 و فیلم مستقلی مثل کاپیتان مارول محصول 2019 از اهمیت یکسانی برخوردار هستند.
عرضه انتقام جویان: انتها بازی در سال 2019 مثل انتهای خوش برای این الگوی سینمایی پیروز بود با این حال چندین کاراکتر کلیدی از این فرنچایز خارج شدند و به نوعی مهر انتهای بر این داستان زدند که به مدت 11 سال ادامه داشت. با واگذاری مشعل راهنمایی این دنیا به قهرمانان بعدی و ساختن یک تهدید دنیای و مرگبار دیگر، مارول با مشکل بزرگی برای بازارگرمی و تهییج مجدد هواداران روبه رو شد. جالب اینجا است که آن ها تنها نیستند و دی سی هنوز هم برای ایجاد محبوبیت بیرون از دایره کاراکتر هایی مثل بتمن و سوپرمن در حال کشمکش و تقلا است.
پس با مارول و دی سی که فیلم های تکراری را همینطور به بیرون پمپاژ می نمایند که بیشتر آن ها به شکوه و بزرگی کاراکتر ها و خطوط داستانی متکی هستند که دیرزمانی است دیگر جانی در بدن ندارد، آیا دوران اندیشه خسته شدن از ابرقهرمان ها که بسیار پیش از این پیش بینی شده بود، در نهایت فرا رسیده است؟
جیمز گان به طور معین فکر می نماید که این اندیشه وجود دارد و اتفاقا خوب است و این فیلم ساز و مدیر اجرایی استودیوی دی سی در گفت وگویی با رولینگ استون می گوید: ما عاشق سوپرمن هستیم. ما عاشق بتمن هستیم. ما عاشق مرد آهنی هستیم. به این خاطر که این کاراکتر های شگفت انگیز در قلب ما جای دارند و اگر به یک مشت چیز به درد نخور سینمایی تبدیل شوند، حوصله ما را سر خواهند برد.
او در ادامه می افزاید: اما خود من از دست فیلم های خیلی تماشایی هم خسته می شوم آن هم به خاطر جان کندن برای تماشا داستانی که از نظر احساسی معقول نیست. هیچ ربطی به این ندارد که فیلم ابرقهرمانی است یا نه.
این کارگردان که اندیشه خستگی از ژانر را با نبود کاراکتر های نو و داستان پردازی نوآورانه مرتبط می داند صحبت هایش را اینگونه جمع بندی می نماید: اگر شما داستانی در شالوده کار نداشته باشید و فقط تماشاگر این باشید که چیز های مختلف به هم حمله می نمایند فارغ از اینکه این لحظات تهاجمی و اکشن تا چه میزان هوشمندانه طراحی شده است یا نه و یا جلوه های ویژه بصری آن تا چه میزان مجذوب کننده است، شما را صرفا خسته می نماید و این به نظرم خیلی خیلی واقعی است.
اما این موضوع حتی از تهاجم ابرقهرمان ها هم نشئت نمی گیرد و گان در حلقه فیلم سازی فرنچایز های بلندپروازانه از زمان عرضه قسمت اول نگهبانان کهکشان در سال 2014 حضور داشته است و این کارگردان هم اکنون مسئول دنیا سینمایی دی سی است و مجری خط مشی آن در سال های پیش رو است. پس چیز دیگری وجود دارد که از سال 2019 تغییر نموده است؛ سالی که در آن گان در اکانت اینستاگرام خود با تندی به مقابله با اسکورسیزی پرداخت و گفت: برخی از فیلم های ابرقهرمانی افتضاح هستند برخی هم بسیار تماشایی. ابرقهرمان ها در یک کلام گانگستر ها، کابوی ها و ماجراجو های فضایی عصر نو هستند. قرار نیست همه آن ها را تحسین نمایند، حتی نوابغ و این امری کاملا عادی است.
مشکل اینجاست که بر خلاف سال 2019 وقتی که نسبت فیلم های خوب به بد ابرقهرمانی به سمت فیلم های خوب سنگینی می کرد، دیگر امروز این چنین نیست و این روز ها تقریبا تمامی فیلم های مارول و دی سی را منتقدان و هواداران سینما می شویند و پهن می نمایند. از بیوه ی سیاه و ثور: عشق و تندر مارول تا بلک آدام و شزم! خشم خدایان از دی سی فیلم های ابرقهرمانی نو از نظر کاراکتر، پیرنگ داستان و اصالت واقعی بیشتر شبیه جلسه اعضای هیئت مدیره است به جای اینکه یک جسارت عاشقانه در دنیای فیلم سازی فیلم سازی باشد.
برای اینکه در این آشفته بازار بیش از حد اشباع پیشرفت کنی که در آن ریتم و نبض ژانر با سال ها ساختن فیلم های تکراری به شکلی آزاردهنده از آن گرفته شده است، لازم است که فیلم سازان سراغ چیز های نوی بروند؛ مثل کاری که تاد فیلیپس با جوکر در سال 2019 انجام داد. آن هم با ساختن درامی انسانی و فیلمی تازه نفس که جلوه های ویژه آزاردهنده در آن دیده نمی شد. یا آن گونه که مت ریوز سه گانه شوالیه تاریکی را با برداشتی نو به دنیای فیلم بتمن در سال 2022 برد.
استودیو هایی شبیه مارول و دی سی در واقع نمی توانند بگویند که کوشش می کردند نوآوری داشته باشند از آنجایی که پیروزیت پیشین آن ها با فیلم های ابرقهرمانی مدیون الگوی روایی است که چندین سال پیش در این ژانر ابداع شد. باید نسبت به این اندیشه خوش بین باشیم که فیلم های ابرقهرمانی هوشمند با گام های شجاعانه رو به جلو سر خواهند رسید و باید اعتراف کرد که امروز همه چیز در این ژانر خسته نماینده و کهنه شده است.
منبع: Far Out Magazine
منبع: دیجیکالا مگ